دیکشنری
داستان آبیدیک
hyper emia
ha͡ipəɹ imiə
فارسی
1
عمومی
::
غلبه ء خون، تراكم خون، انباشتگی خون
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HYODERMIC NEEDLE
HYOID
HYOID BONE
HYOSCYAMINE
HYOSCYAMUS
HYP
HYP ESTHESIA
HYP OR HYPS
HYPAETHRAL
HYPALLAGE
HYPE
HYPER
HYPER AROUSAL
HYPER CONNECTED
HYPER DROSIS
HYPER EMIA
HYPER KERATOSIS
HYPER OPIA
HYPER OPTIC
HYPER PLANE
HYPERACID
HYPERACIDITY
HYPERACTIVE
HYPERACTIVE DISORDER
HYPERACTIVE SYMPTOMS
HYPERACTIVITY
HYPERACUSIS
HYPERADDUCTION
HYPERAESTHESIA
HYPERAESTHETIC
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید